معنی

[ زَ یَ ] (ع مص) (از «زی غ») میل کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زَیغ. (ناظم الاطباء). || کند شدن بینائی. || میل کردن آفتاب به سوی پستی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به زیغ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.