[ رِ ] (ع اِ) جِ رجازة. (از معجم البلدان). رجوع به رِجازة شود.
لغتنامه دهخدا
[ رَجْ جا زَ ] (ع ص) رَجّاز. ارجوزه گوی. (از اقرب الموارد). و رجوع به ارجوزة و رَجّاز شود.
[ اِ تِ دِ غَ / غِ رِ زِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) تصدیقی که مقارن با حکم به امتناع نقیض آن تصدیق نبود. تصدیقی که امکان نقیض آن باشد. مقابل اعتقاد جازم. خواجه نصیرالدین آرد: و چون امکان عبار ...
زمینچهری که در شرایط کاملا محلی شکل گرفته است [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.