[ تَ ] (ع مص) معین کردن
چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). معین کردن
و تمیز دادن چیزی از جز آن و از این است
تشخیص امراض در نزد پزشکان. (از اقرب
الموارد) (از المنجد). بازشناختن از یکدیگر.
(یادداشت مرحوم دهخدا):
چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده ایم و مداوا مقرر
است.حافظ.
|| بمعنی اجازه گرفتن نیز مستعمل
است. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به
تشخص شود.