۱. تمیز دادن و جدا کردن چیزی از چیز دیگر؛ معین کردن اینکه چهچیز از چه نوع است؛ شناسایی: تشخیص بیماری او از عهدۀ پزشکان خارج بود. ۲. (ادبی) نسبت دادن ویژگیهای انسانی به م ...
فرهنگ فارسی عمید
شناسایی بیماری براساس علائم و نشانهها و تاریخچه و یافتههای آزمایشگاهی [پزشکی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ ] (ع مص) معین کردن چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). معین کردن و تمیز دادن چیزی از جز آن و از این است تشخیص امراض در نزد پزشکان. (از اقرب الموارد) (از المنجد). بازشناختن از یکدیگر. (یا ...
لغتنامه دهخدا
درک و شناسایی ماهیت مشکل تغذیهای که فرد به آن دچار یا در معرض آن است [تغذیه]
شناسایی فرد یا شیئی مرتبط با جُرم ازطریق دستکم یک نفر شاهد که فرد یا شیء را در یک یا چند صحنۀ جرم مشاهده کرده باشد [علوم نظامی]
بهگزینی، بهپسندی
فرهنگ واژههای سره
هریک از روشهای مختلف تشخیصی در تعیین اختلالات ژنتیکی یا سایر ناهنجاریهای جنین درحالرشد در زهدان [علوم سلامت]
تشخیص با استفاده از آزمایشهای یاختهشناختی [پزشکی]
سازمانی علمی که در آن با آزمایش مواد بهدستآمده از صحنۀ جُرم و افراد مظنون به یافتن مجرمان و تخمین زمان وقوع جُرم کمک میکند [علوم نظامی] ...
[ بِ تَ ] (ع ق مرکب) (از: ب+ لا (نفی) +تشخیص) بدون تشخیص. بی تمیز. (فرهنگ فارسی معین). بی تعیین. بدون تعیین : از داروغگی سلاخان... کبوتربران و بهله دوزان و غیره بلاتشخیص مبلغ، نیز رسوم دا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.