معنی

[ تَ رَ / تَ غَ دَ / دِ ] صلی الله علیه و آله و سلم گرفته شده و ترنجیده. (برهان). کوفته شده و ترنجیده. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || هر عضوی و بندی و مفصلی که بسبب دردمندی و آزار آن حرکت نتوان کرد، گویند «ترغده شده است». (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از شرفنامهٔ منیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء): ز بس کوب از زمانه یافت دشمنْت همه اعضای او گشته ترغده. منجیک (از فرهنگ جهانگیری). || افادهٔ معنی ترکیده میکند. (انجمن آرا) (آنندراج).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.