رساندن، رساکردن، بهفرجامرسانی
فرهنگ واژههای سره
کامل کردن؛ تمام کردن.
فرهنگ فارسی عمید
[ اِ ] (ع اِ) جِ اِکمال. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکمال شود.
لغتنامه دهخدا
[ کَ نی ی ] (ص نسبی) منسوب به لاکمالان که دیهی است به پنج فرسنگی مرو. (الانساب سمعانی ورق ۵۹۵).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.