معنی

[ اَ ] (ع اِ) جِ شُغْل و شُغُل و شَغَل. (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء). شغلها. (غیاث). کارها: ای خواجهٔ بزرگ گر اشغال نی ترا برگیر جاخشوک و برو می درو حشیش. دقیقی . مردم... بامداد نخست برای او [ خیزران ] رفتندی بسلام و سعی کردندی در اشغال مردم گزاردن. (مجمل التواریخ والقصص). که از مباشرت اشغال و ملابست اعمال اعراض کلی مینمودم. (کلیله و دمنه).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.