[ اَ نَ ] (اِخ) پلنگ. نوازنده ای
بدربار محمود سبکتکین غزنوی:
بخاصه کز هوا شبگیر آواز کلنگ آید
ز کاخ میر بانگ رود بونصر پلنگ آید
فرخی.
و ظاهراً در بیت ذیل نیز مراد از بونصر همین
بونصر پلنگ است:
بونصر تو در پردهٔ عشاق رهی زن
بوعمرو تو اندر صفت گل غزلی گوی.
فرخی.