[ اَ عَ قَ مَ ] (اِخ) شعبه از وی روایت کند.
لغتنامه دهخدا
[ اَ عَ قَ مَ ] (اِخ) ابن عبدةبن عبدة. شاعری یمانی است.
[ اَ عَ قَ مَ ] (اِخ) نمیری نحوی. یاقوت گوید: ظاهراً او از اهل واسط است و یکی از ثقلا و گرانان مشهور است که شارد و غریب در سخن بسیار می آورد و شنوندگان درک گفتهٔ او نمیکردند و در این معنی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.