ورزش، پرورش اندام
فرهنگ واژههای سره
پرورده
فرهیختن، فراهِختن، فرهیختن، پرورش دادن، پروردن، پروراندن، پرهیختن
سرپرستی کردن، سر و سامان دادن، روبراه کردن، رستک، به انجام رساندن
والایی، بهشماری، به شماری، برتری دادن، برتری
برتری دادن، برتر نهادن، برتر دانستن
دلسوزی، مهرورزی، مهربانی، مهر ورزی، دلسوزی
رهایش، رهاسازی، پروانه
گمان، دودلی، دودل بودن
نگاشتن، نشان نهادن، پنگاشتن
تراویدن، تراوش
وا دارد