شکسته
فرهنگ واژههای سره
شش سویی، چارتاقی، توان سوم
مینوگرایی، میدانها
مرده، مردار، درگذشته
دیدارگاه
گرایستگی، گرایش، نامه، گرای، کشش، کامک، کام، دستیابی، خواهش، خواسته، خواستن، خواست
ریزنگارنده
ناپالوده
بیقواره
بینیاز
نشدنی
ناآشنا، ناآرام، ترسناک، بیمناک