روشن دل، خردمند
فرهنگ واژههای سره
روشن بین، آگاه
سیاره
پیشرفت داشتن
شاهوار
پرهیزانه، هنجار، سازگان، روش، برنامه
دستور خوراک، پرهیزانه
نوشتن، نگاشت، نگارش، فرانجام، برترین
مرز را شکستن، را مرزشکنی کردن
مرزشکنی
بازاغازی
دورویی، چشم دید، چشم بینی