[ اِ نُ عِ ] (اِخ) مورخ مائهٔ هفتم هجری. او را کتابی در تاریخ بوده که تا زمان خویش ختم کرده است البیان المغرب فی اخبارالمغرب و از این کتاب اجزائی باقی مانده است. و نیز تاریخی راجع بمشرق ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ نُ عَ رَ ] (اِخ) حسن بن احمدبن محمد الحنفی، از مردم ایران، فرزند ابن عربشاه معروف. او راست: کتاب ایضاح الظلم و بیان العدوان فی تاریخ النابلسی الخارجی الخوّان.
[ اِ نُ عَ سْ سا ] (اِخ) ابوالفرج هبةاللََّه قبطی مصری. عالم لغوی. او راست تفسیری بر انجیل و کتاب نحو قبطی به زبان عرب و مقدمه ای بر رسائل بولس رسول.
[ اِ نُ عَ کِ ] (اِخ) ابومنصور عبدالرحمن بن محمد، برادرزادهٔ ابن عساکر ابوالقاسم علی بن حسن. او نیز چون عم خویش از دانشمندان مشهور بوده و بچندین مدرسه در دمشق و بیت المقدس تدریس میکرده ا ...
[ اِ نُ عَ کِ ] (اِخ) ابوالیمن امین الدین عبدالصمدبن عبدالوهاب، از نوادهٔ ابن عساکر ابوالقاسم علی بن حسن. او را تألیفاتی در فقه و حدیث بوده و منشآت بلیغه داشته است. مولد به ۶۱۴ هـ .ق . و ...
[ اِ نُ عَ کِ ] (اِخ) قاسم بن علی بن حسن، پسر ابن عساکر معروف صاحب تاریخ دمشق. از علما و ادبای عصر خویش. او را تألیفاتی است ازجمله: الجامع المستقصی فی فضائل المسجدالاقصی. مولد او به سال ...
[ اِ نُ عَ کَ ] (اِخ) محمدبن علی بن عمربن حسین بن مصباح، از مردم مراکش. مولد او هبط از اعمال قصرالصغیر. او راست: دوحةالناشر لمحاسن من کان فی المغرب من اهل القرن العاشر و آن مشتمل تراجم ...
[ اِ نُ عَ ] (اِخ) حسن بن موسی بن احمد دمشقی. ادیب و فقیه حنفی. با برادر خویش رمضان بن موسی به دمشق علم آموخت و در یکی از جامعهای دمشق بمنصب خطابت نائل آمد و در هفت سال آخر عمر به فالج ...
[ اِ نُ عَ طی یَ ] (اِخ) ابومحمد. از شعرا و ادبای اندلس. شاگرد لسان الدین بن خطیب. مولد او به سال ۷۰۹ هـ .ق . در وادی آش، و در همانجا منصب امامت و خطابت و سپس شغل قضا داشته است و ...
[ اِ نُ عَ طی یَ ] (اِخ) ابوالهیجا مقاتل بن عطیةبن مقاتل البکری الحجازی، ملقب به شبل الدوله. ادیب و شاعر. او یکی از امیرزادگان عرب بود و برای نِقاری که میان او و برادران افتاد از موطن خوی ...
[ اِ نُ عِ ] (اِخ) دولتشاه در تذکره گوید مردی فاضل و اصل او از خراسان است و در شیراز میزیست و منقبت ائمهٔ معصومین میگفت. غزلهای پسندیده دارد و ده نامهٔ او مشهور است.
[ اِ نُ عُ مَ ] (اِخ) ابوعبدالرحمن یعقوب مغربی. از رجال دولت بنی حفص و حاجب ابوالبقا خالدبن ابی زکریا بود و ابن عمر برای ابوبکر برادر ابوالبقا در شهر قسنطینه بیعت گرفت و او در اوائل مائهٔ ...