ابن عطیه
معنی
[ اِ نُ عَ طی یَ ] (اِخ) ابوالهیجا
مقاتل بن عطیةبن مقاتل البکری الحجازی،
ملقب به شبل الدوله. ادیب و شاعر. او یکی
از امیرزادگان عرب بود و برای نِقاری که
میان او و برادران افتاد از موطن خویش
رحلت کرد و به بغداد و سپس بخراسان و
بعد از آن بغزنه شد و هم بخراسان بازگشت
و در جملهٔ خواص ندمای نظام الملک وزیر
درآمد و با او مصاهرت کرد و تا مرگ
خواجه ملازم او بود، و پس از قتل
نظام الملک او را به دو بیت ذیل رثا گفت:
کان الوزیر نظام الملک لؤلؤة
نفیسة صاغها الرحمن من شرف
عزت فلم تعرف الایام قیمتها
فردّها غیرة منه الی الصدف.
و به بغداد مراجعت کرد و به عزم زیارت
ناصرالدین مکرم بن علا که بجود و سخا
مشهور بود قصد کرمان کرد و از مستظهر
خلیفه درخواست که عنایت نامه ای خطاب
به وزیر کرمان بنویسد، و با جواب نامهٔ
خلیفه به کرمان رفت و قصیده ای در مدح
وزیر مزبور بگفت و او باحترام نامهٔ خلیفه
سه هزار دینار بدو صلت داد و با خلعت ها و
اسبی او را به بغداد بازگردانید و از آن پس
بماوراءالنهر رفت و بعد بهرات آمد و در
آنجا بزنی عشق ورزید و او را تشبیب های
بسیار گفت و از آنجا بمرو هجرت کرد و
توطن جست و به سال ۵۰۵ هـ .ق . در
بیمارستان مرو وفات یافت. او را با
زمخشری مکاتبات و مداعباتی است.