= چپر١
فرهنگ فارسی عمید
نمدی ضخیم که چوپانها بر تن میکنند.
=کبه
نوعی ماهی بزرگ که در رودخانهها و کنارههای دریای خزر پیدا میشود.
خوراکی که از برنج، ماش، روغن، و کشک تهیه میشود.
میوۀ درخت وومیکیه، با رنگ خاکستری و مغز سفید بسیارتلخ که از آن مادهای قلیایی به دست میآید.
چینهدان مرغ؛ ژاغر؛ جاغر.
= کجاوه
کجطبیعت؛ کجدل؛ کجطبع؛ کجخاطر؛ کجسلیقه.
= عقرب
زخم و ورمی دردناک در ناحیۀ بیخ ناخن؛ عقربک.
گیاه بدبو: من پس تو سنبل تر چون چرم / گر تو همی کژرف گنده چری (ناصرخسرو۱: ۴۵۳).