کسی که کاریکاتور میکشد.
فرهنگ فارسی عمید
جعبهای چندطبقۀ برای گذاشتن کاغذ یا پرونده بر روی میز.
پوشش سبزرنگی مانند برگ که گلبرگهای گل در میان آن قرار دارد؛ سپال.
محفظۀ پلاستیکی مستطیلشکل و کوچک دارای دو قرقره که نوار به دور آنها پیچیده میشود.
سیخول.
اثاث خانه؛ اسباب خانه؛ ظروف منزل.
١. =سفالگر ٢. (اسم) (موسیقی) از الحان قدیم ایرانی: کاس می و قول کاسهگر خواه / چون کوس بگه فغان برآورد (خاقانی: ۵۰۶).
١. کسی که برای گرفتن پول کاسهای را میگرداند. ٢. [مجاز] گدا. ۳. کسی که کاسه یا بشقابی را بر سر چوب میچرخاند.
در هنگام خواهش، آرزو، و طلب چیزی به کار میرود: کاش کآن روز که در پای تو شد خار اجل / دست گیتی بزدی تیغ هلا کم بر سر (سعدی: ۱۴۳)، کاش آن بهخشمرفتهٴ ما آشتیکنان / باز ...
١. خانه. ٢. خانۀ کوچک. ٣. خانۀ زمستانی. ٤. آشیانه؛ لانه.
۱. درخت نشاندن. ۲. تخم گیاه را زیر خاک کردن که سبز شود. ۳. [عامیانه، مجاز] در جایی ثابت قرار دادن: توپ را روی زمین کاشت.
ویژگی آنکه دشمنی خود را پنهان میکند.