[ مُ شَ حَ ] (ع مص) با کسی دشمنی داشتن. (المصادر زوزنی). دشمنی نمودن یا پنهان داشتن دشمنی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کاشحه بالعداوة مکاشحة و کشاحاً؛ دشمنی کرد با وی. ...
لغتنامه دهخدا
۱. دشمنی کردن. ۲. پنهان داشتن دشمن.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.