۱. نقلکننده؛ روایتکننده. ۲. جابهجاکننده.
فرهنگ فارسی عمید
سازی بادی، شبیه بوق یا شاخ.
۱. = نالیدن ۲. (اسم) [قدیمی] ناله.
۱. بیلیاقت. ۲. [قدیمی] بیارزش؛ کمبها.
۱. صدایی که از درد یا از سوز دل برآید؛ آواز سوزناک. ۲. شکایت.
۱. کلمهای که کسی یا چیزی به آن نامیده و خوانده شود؛ اسم. ۲. آبرو؛ افتخار. ۳. (بن مضارعِ نامیدن) = نامیدن * نام خانوادگی: نامی مشترک میان اعضای خانوادۀ پدری؛ فامیلی؛ شهرت.
نامآور؛ نامدار؛ نامی؛ معروف؛ مشهور.
۱. جویای نام؛ شهرتطلب. ۲. [قدیمی] شجاع؛ دلیر.
۱. (فقه) مردی که مَحرم زن نیست. ۲. (فقه) زنی که مَحرم مرد نباشد. ۳. [مجاز] بیگانه. ۴. [مجاز] کسی که رازدار نباشد و به او اعتماد نتوان کرد.
ناپسندیده؛ زشت و ناپسند.
غیر مرئی؛ نادیدنی.
۱. بیربط؛ بیمناسبت. ۲. نامناسب.