۱. فهرست و سیاهۀ قیمت کالاها. ۲. (اقتصاد) صورت مالیات و عوارضی که به کالاها تعلق میگیرد: تعرفهٴ گمرکی. ۳. برگ شناسایی. ۴. (اسم مصدر) [قدیمی] شناسایی. ۵. (اسم مصدر) [قدیمی] شناسان ...
فرهنگ فارسی عمید
۱. عرق کردن. ۲. به عرق آوردن. ۳. شراب را با مقدار کمی آب مخلوط کردن. ۴. ظرف را اندکی آب کردن.
۱. نکوهش کردن؛ ملامت و سرزنش کردن. ۲. ادب کردن. ۳. چوب زدن.
۱. روضهخوانی، عزاداری، و برپا داشتن مجلس عزا برای هریک از امامان، مخصوصاً امامحسین. ۲. (اسم) نمایشی با کلام منظوم یا آهنگین که مصائب ائمه به ویژه امامحسین را به تصویر می ...
۱. دشوار شدن؛ سخت شدن. ۲. دشواری و سختی.
۱. بیراهه رفتن؛ راه را کج کردن و منحرف شدن. ۲. بدون تٲمل به کاری پرداختن. ۳. ستم کردن.
۱. عاشق شدن؛ عشق ورزیدن. ۲. اظهار عشق کردن.
۱. به طرفی خم شدن. ۲. بازگشتن. ۳. ردا به خود پیچیدن. ۴. رقت آوردن و مهربانی کردن.
۱. بدبو شدن. ۲. گندیده شدن. ۳. پوسیدگی و گندیدگی.
۱ سخن را پیچیده و درهم کردن. ۲. (ادبی) پیچیدگی شعر یا نثر بهسبب کلمات و کنایات دور از ذهن. ۳. [قدیمی] گره زدن. * تعقید لفظی: (ادبی) پیچیدگی شعر یا نثر بهسبب الفاظ دشو ...
۱. آویخته شدن؛ درآویختن به چیزی. ۲. دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی؛ علاقه و پیوستگی داشتن.
از روی عمد و قصد کاری کردن؛ با علم و اراده به کاری اقدام کردن.