بیماری که در اثر خوردن گوشت خوک آلوده به تریشین تولید میشود. عوارض آن اسهال، تهوع، قولنج، تب، و دردهای شدید در مفاصل و عضلات است.
فرهنگ فارسی عمید
علامت صفت عالی که در آخر بعضی کلمات درمیآید و برتری و رجحان کسی یا چیزی را بر کسان یا چیزهای دیگر میرساند: بهترین، خوبترین، داناترین.
۱. هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود، مانند آبگوشت و اشکنه. ۲. = ترخوانه
قطعۀ موسیقی که برای سه ساز یا سه نوازنده ساخته شده باشد.
دندانۀ کلید: دهقان بیده است و شتربان بیشتر / پالان بیخر است و کلیدان بیتزه (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۹).
عنوان پادشاهان سابق روسیه که تا انقلاب اکتبر در آن کشور سلطنت میکردند.
زناشویی کردن؛ همسر گرفتن.
۱. بیرون کشیدن؛ بیرون آوردن. ۲. برآوردن.
۱. با هم برابر شدن؛ همانند شدن. ۲. برابری.
۱. بهرایگان دادن چیزی در راه خدا. ۲. آب رایگان به همه دادن.
ریشخند؛ استهزا: گر لطیفی زشت را در پی کند / تسخری باشد که او بر وی کند (مولوی: ۱۹۸).
۱. استوار کردن. ۲. راستودرست کردن؛ راست گردانیدن. ۳. کسی را بهصواب و سداد راهنمایی کردن.