[ تِ ] (اِخ) تسار . کلمهٔ روسی مشتق از سزار لاتینی. عنوان امپراتوران روسیه.
لغتنامه دهخدا
[ تَ ] (ع اِ) چین ها و شکن ها که مشابه بافتن زره باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). غصون الدماغ لان نظمها یشبه نظم زردالجوشن. لکن زردالمقدم اکثر افراداً من زردالمؤخر. (بحر الجواهر).
[ اِ تِ ] (ع مص) شتر کشتن. (منتهی الارب). اشتر کشتن و پوست باز کردن وی. (تاج المصادر). || برای کشتن گرفتن گوسپند و مانند آن. || اجتزروا فی القتال؛ ای ترکوهم جَزراً لِلسباع، ای قِطعاً. ...
[ اِ تِ رَ ] (ع مص) زیارت خواستن از کسی. (منتهی الارب). زیارت کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). طلب زیارت کردن.
مجموعهای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاهتر و پراکندهتر داشته باشد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.