معنی

رساله، حد، اثر، وسعت، مقاله، کشش، قطعه، رشته، اندازه، مدت، نشریه، رد بپا
سایر معانی: گستره، پهنه، ناحیه، منطقه، قواره، (کالبد شناسی) دستگاه، جهاز، (قدیمی) گذشت زمان، طول زمان، مدت زمان، (مهجور) رساله، مقاله ی طولانی و تبلیغاتی، اجتهاد نامه، مرور، داستان یانمایشنامه ویاحوادک مسلسل، نشان
[نفت] منطقه ی بهره برداری

دیکشنری

دستگاه
اسم
treatise, dissertation, tract, epistle, booklet, leafletرساله
extent, gamut, vastness, scope, expanse, tractوسعت
term, time, period, duration, length, tractمدت
article, paper, essay, chapter, editorial, tractمقاله
effect, result, efficacy, affect, relic, tractاثر
string, field, thread, series, strand, tractرشته
piece, segment, part, fragment, passage, tractقطعه
tension, traction, pull, draw, attraction, tractکشش
limit, extent, bound, measure, margin, tractحد
size, measure, extent, measurement, gauge, tractاندازه
tractرد بپا
publication, issue, leaflet, review, serial, tractنشریه

ترجمه آنلاین

تراکت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.