معنی

کشش، انقباض
سایر معانی: نیروی کششی، (تایر اتومبیل و چرخ) اصطکاک، اصطکاک چرخ، سطح اصطکاک، چکمان گیری، (بار یا وسیله ی نقلیه و غیره) کشیدن، یدک کشی، حمل (از طریق کشیدن با طناب و غیره)، کشش (در مقابل: رانش pulsion)، انقبا­
[عمران و معماری] نیروی سطحی - اصطکاک
[مهندسی گاز] کشش، انقباض، اصطکاک
[زمین شناسی] کشش، انقباض
[نساجی] کشش - انقباض
[پلیمر] کشش، انقباض

دیکشنری

کشش
اسم
tension, traction, pull, draw, attraction, strainکشش
contraction, shrinkage, constriction, retraction, traction, torsionانقباض

ترجمه آنلاین

کشش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.