معنی
سایر معانی: (کفش یا جوراب و غیره) تخت انداختن، کف جوراب، کف کفش، زیره، هملخت، تک، انحصاری، (به ویژه زن) مجرد، بی شوهر، (جانور شناسی) ماهی حلوا (انواع ماهی های پهن به ویژه تیره ی soleidae)، بکفش تخت زدن
[زمین شناسی] پایه، کف زمین
[ریاضیات] تنها، فقط
[کوه نوردی] زیره