معنی

قالیچه، فرش کردن
سایر معانی: فرش، قالی، گلیم، گبه، خرسک، زیلو، زیرانداز، (انگلیس) رجوع شود به: lap robe
[نساجی] قالیچه - قالی - فرش - فرش کردن

دیکشنری

فرش
اسم
rug, footclothقالیچه
فعل
pave, floor, rug, spreadفرش کردن

ترجمه آنلاین

فرش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.