purity
معنی
سایر معانی: نابی، آویژه ای، بیژه ای، بی غشی، بی آمیغی، سارایی، پاکیزگی، مطهری، تزکیه، معصومیت، (زبان و سبک نگارش و غیره) سرگی، اصالت، (صدا) صافی، صفا
[برق و الکترونیک] خلوص 1. درجه خالص بودن رنگ اصلی و مخلوط نبودن آن با دو رنگ اصلی دیگر مورد استفاده در تلویزیون رنگی .2 . نسبت فاصله ها در نمودار کروماتیک CIE که یک رنگ ساده را با نور استاندارد مرجع مقایسه می کند.
[صنعت] خلوص، پاکی، صافی، نبود زوائد اضافی
[نساجی] خلوص - خلوص نور - نور خالص - خالصی - صافی
[ریاضیات] خالص بودن، خلوص، صافی، درجه ی خلوص