moderation
/ˌmɑːdəˈreɪʃn̩/

معنی

ملایمت، اعتدال، میانه روی
سایر معانی: میانگیری، میان واری، آرامی، متانت، خونسردی، متعادل سازی، (جلسات و مناظرات و غیره) گردانندگی، همایند سروری

دیکشنری

تعدیل
اسم
moderation, temperance, sobriety, meanاعتدال
moderation, temperanceمیانه روی
amenity, gentleness, leniency, calmness, mildness, moderationملایمت

ترجمه آنلاین

اعتدال

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.