کشور گابن (واقع در غرب افریقا - سابقا متعلق به فرانسه بود)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cuspidor : تف دان، سلف دان، خلط دان
ولگرد، خزپوش، بیکاره، طفیلی، دربدر، خانه بدوش، خانه بدوش، بی کاره، ولگردی کردن سایر معانی: سرگردان، آواره، عیار، دوره گرد، رذل
در بدری، ولگردی، بیخانمانی سایر معانی: خانه بدوشی، آلاخون والاخونی، سرگردانی، آوارگی، عیاری، دوره گردی، vagabondism ولگردی
ولگرد، دربدر، ولگردوار
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.