estate
معنی
سایر معانی: وضع، هنجار، نهشت، چگونگی، نهاد، رتبه، شان، مرتبه، زینه، (در اروپای قرون وسطی) هر یک از سه طبقه ی عمده ی اجتماعی: کشیشان، اشراف و سوداگران، سرمایه، مایملک، زمین و ساختمان، داروندار، ماترک، ارثیه، مرده ریگ، مانداک، (با: in) بخشیدن، اعطا کردن، دادن، (انگلیس - زمین بزرگی که روی آن خانه سازی یا کارخانه سازی شده است) شهرک، منطقه ی صنعتی، (قدیمی) زرق و برق، طمطراق، نمایش شکوه و جلال، کروفر، (حقوق) نوع مالکیت، چگونگی مالکیت
[حقوق] ملک، مجموعه اموال شخص، ماترک، منافع، حق مالکیت
[نساجی] خاصیت