معنی

فقط، بلکه، بطور محض، جز، بدون، بل، با وجود، باستثنای، اما، ولی، لیکن، مگر
سایر معانی: به جز، سوای، به استثنای، (همراه با مصدر) چاره ای جز ...، هرآینه، مگر آنکه، که، همین ...، از سوی دیگر، به هرحال، ... که، (خودمانی) کاملا، درست و حسابی، (اسکاتلند) اتاق بیرون از ساختمان (به ویژه آشپزخانه)، نه تنها، بطور مح­
[ریاضیات] مگر، غیر از، که

دیکشنری

ولی
قید
but, rather, evenبلکه
only, just, merely, alone, but, solelyفقط
butبطور محض
حرف ربط
but, however, as regards, as respectsاما
but, yet, thoughولی
butلیکن
unless, butمگر
حرف اضافه
except, butجز
without, sans, butبدون
butبل
despite, notwithstanding, butبا وجود
except, butباستثنای

ترجمه آنلاین

اما

مترادف

جمله‌های نمونه

Learning a new language can be challenging, but also very rewarding.

یادگیری زبان جدید ممکن است چالش‌برانگیز باشد، اما همچنین بسیار پاداش‌بخش است.

I have a busy schedule, but I always make time for my family.

من برنامه‌ی پرکاری دارم، اما همیشه وقتی را برای خانواده‌ام می‌گذارم.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.