معنی
سایر معانی: به جز، سوای، به استثنای، (همراه با مصدر) چاره ای جز ...، هرآینه، مگر آنکه، که، همین ...، از سوی دیگر، به هرحال، ... که، (خودمانی) کاملا، درست و حسابی، (اسکاتلند) اتاق بیرون از ساختمان (به ویژه آشپزخانه)، نه تنها، بطور مح
[ریاضیات] مگر، غیر از، که