ناظر، ساقی، ابدارباشی، پیشخدمت سفره سایر معانی: آبدارباشی، (در منزل پولداران) سرپیشخدمت (متصدی شراب خانه و چیدن میز و غیره)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات اختصاصی [گردشگری و جهانگردی] خدماتی شخصی که واحدهای پذیرایی ـ اقامتی سطح بالا ارائه میدهند
واژههای مصوب فرهنگستان
پذیرایی سرپایی [گردشگری و جهانگردی] نوعی پذیرایی که در آن مهمانها خود غذا و نوشیدنی را از روی سینیهایی که میزبانیارها میگردانند، برمیدارند ...
آبدارخانه، اتاقچه ی سر پیشخدمت، اتاقک آبدار خانه، خوراک خانه، جای فروش اذوقه ونوشابه
ظرف خاکروبه (ظرف بشقاب مانند و دردار که زیرسیگاری و غیره را در آن خالی می کنند)
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.