معنی

رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی، رسیدگی کردن
سایر معانی: حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق
[بهداشت] رسیدگی
[صنعت] ممیزی، بازبینی
[حقوق] حسابرسی کردن، ممیزی کردن، ممیزی
[ریاضیات] ارزشیابی، حسابرس، ممیزی حساب، رسیدگی، رسیدگی به حساب ها، ممیزی، بازبینی حساب، رسیدگی کردن، ممیزی کردن

دیکشنری

حسابرسی
اسم
audit, survey, verificationممیزی
auditحسابرسی
inspection, audit, search, examination, control, detectionبازرسی
investigation, attention, consideration, handling, examination, auditرسیدگی
فعل
consider, attend, check, inspect, investigate, auditرسیدگی کردن

ترجمه آنلاین

حسابرسی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.