around
معنی
سایر معانی: دور تا دور، این جا، (عامیانه) در جای معلوم، (عامیانه) تقریبا، در حرکت، در قید حیات، موجود
[عمران و معماری] اطراف - پیرامون - حول - دور
[فوتبال] گرداگرد
[نساجی] زمینه - متن
[ریاضیات] دو طرف، اطراف، دور تا دور، گرداگرد،پیرامون