[شیمی] حرکت ارتعاشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[پلیمر] طیف نگاری ارتعاشی
رجوع شود به: vibratory، vibratory ارتعاشی، اهتزازی، در اهتزاز، باعکارتعاش [مهندسی گاز] جنبشی، ارتعاشی
نوسان کننده، مرتعش کننده، وسیله ارتعاش و نوسان، ارتعاش کننده، لرزانگر سایر معانی: نونده، لرزانه، شیوانگر [عمران و معماری] ویبراتور - لرزاننده - ارتعاش دهنده - مرتعش کننده [برق و الکترونیک] ا ...
در اهتزاز، ارتعاشی، اهتزازی، باعث ارتعاش سایر معانی: وابسته به یا موجب ارتعاش، نویدنی، لرزانشی، نوشی، vibrative ارتعاشی، باعکارتعاش
[زمین شناسی] موهای بالای دهان در دو بالان.
[زمین شناسی] رانشی-ارتعاشی
نوسان سنج، نوسان نگار سایر معانی: vibrograph نوسان نگار [عمران و معماری] ارتعاش سنج [زمین شناسی] ارتعاش سنج
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca,Ce,La,Th)15As+++++(As+++0.5,Na0.5) Fe3+Si6B4O40F7
جانشین یاخلیفه، مسیح، پاپ
[نساجی] لیف مصنوعی ویکارا (نام تجارتی الیاف پروتءین در آمریکا)
خلیفهای، نیابتی، به نیابت قبول کردن، وابسته به خلیفه سایر معانی: وابسته به نیابت یا جانشینی، وکالتی، (انجام شده یا تحمل شده به جای شخص دیگر) بلاگردان، (زیست شناسی - وابسته به عملی که یک اندا ...