vibratory
/ˈvaɪbrətəriː/

معنی

در اهتزاز، ارتعاشی، اهتزازی، باعث ارتعاش
سایر معانی: وابسته به یا موجب ارتعاش، نویدنی، لرزانشی، نوشی، vibrative ارتعاشی، باعکارتعاش

دیکشنری

ارتعاشی
صفت
vibratoryارتعاشی
vibratoryاهتزازی
shaking, vibratoryدر اهتزاز
vibratoryباعث ارتعاش

ترجمه آنلاین

ارتعاشی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.