[ریاضیات] جواب بهینه ی بیکران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] زیرمجموعه ی بی کران، بخش بی کران
تضعیف کردن، گشودن، فروهشتن، شل کردن، رها یا ازاد کردن سایر معانی: (بند و پشتبند و حائل و غیره ی چیزی را) برداشتن، بی پشتبند کردن، بندگشایی کردن، ول کردن، بازکردن، گشودن زره و مانند ان ...
[عمران و معماری] قاب مهار نشده [زمین شناسی] قاب مهار نشده
[عمران و معماری] طول مهار نشده - طول آزاد
[عمران و معماری] دیوار غیر بسته
بی شا و برگ، بدون انشعاب، بدون شعبه
بی مهار، مهار در رفته سایر معانی: خودسر (انه)، (حرف) بی تکلف، رک و راست، ول، لجام گسیخته، (اسب و غیره) بی لگام، بی دهانه، بی افسار، بی لجام
[ریاضیات] فاصله ی یکپارچه
استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن سایر معانی: (بند یا گیره ی کمربند و غیره را) باز کردن، رها کردن
(عمارت و غیره) خراب کردن، وا ساختن، خراب کردن، بکلی ویران کردن، محو کردن
[کامپیوتر] غیر همراه ؛ دسته نشده ؛ خدمات و برناه و آموزش و... که مستقل از سخت افزار کامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته می شود