انتقال دهنده، فرستنده، مخابرهکننده، منتقل کننده، فرا فرست سایر معانی: ناقل [سینما] فرستنده [برق و الکترونیک] فرستنده 1. تجهیراتی که سیگنال حامل RF را تولید و تقویت می کند. سیگنال حامل را با ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مدار فرستندگی
[برق و الکترونیک] ورودی فرستنده
[کامپیوتر] زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
[برق و الکترونیک] ارسال شوندگی نسبت تابش ارسال شده به تابش وارد شده ی عمود بر مرز بین دو محیط .
تحول، تغییر شکل، تناسخ، دگرگون سازی سایر معانی: تناس
تغییر شکل دادن، نسخ کردن سایر معانی: (کاملا) دگرگون کردن، عجیب و غریب کردن، نس کردن
[نساجی] تبدیل خود بخودی
استحاله، تبدیل، تکامل، تغییر شکل، قلب ماهیت، تبدیل عنصری بعنصر دیگری سایر معانی: ترادیسی، دگردیسی، ترا ریخت، دگر سانی، تغییر ماهیت دادن، (نادر) رجوع شود به: fluctuation، (کیمیاگری) تبدیل آهن ...
فراملی، مافوق ملیت، ترا ایرگان
عبور کننده از اقیانوس، اقیانوس گذر، ترا اقیانوس، ترا اقیانوسی، ماورای اقیانوس
[پلیمر] ترانس مانند، شبه ترانس