transmitter
معنی
انتقال دهنده، فرستنده، مخابرهکننده، منتقل کننده، فرا فرست
سایر معانی: ناقل
[سینما] فرستنده
[برق و الکترونیک] فرستنده 1. تجهیراتی که سیگنال حامل RF را تولید و تقویت می کند. سیگنال حامل را با اطلاعات مدوله میکند و حامل مدوله شده را برای تابش در فضا به صورت امواج الکترومغناطیس، به آنتن تغذیه می کند . 2. در سیستم تلفن، میکروفونی که امواج صدا را به سیگنالهای af تبدیل می کند . - فرستنده
[مهندسی گاز] انتقال دهنده، فرستنده ا دستگاه تبدیل جریان
[زمین شناسی] فرارسان، ناقل، فرستنده، منتقل کننده
سایر معانی: ناقل
[سینما] فرستنده
[برق و الکترونیک] فرستنده 1. تجهیراتی که سیگنال حامل RF را تولید و تقویت می کند. سیگنال حامل را با اطلاعات مدوله میکند و حامل مدوله شده را برای تابش در فضا به صورت امواج الکترومغناطیس، به آنتن تغذیه می کند . 2. در سیستم تلفن، میکروفونی که امواج صدا را به سیگنالهای af تبدیل می کند . - فرستنده
[مهندسی گاز] انتقال دهنده، فرستنده ا دستگاه تبدیل جریان
[زمین شناسی] فرارسان، ناقل، فرستنده، منتقل کننده
دیکشنری
فرستنده
اسم
transmitter, sender, forwarderفرستنده
transferor, transmitter, transporter, assignorانتقال دهنده
transmitterمخابرهکننده
transporter, transmitter, transferorمنتقل کننده
transmitterفرا فرست
ترجمه آنلاین
فرستنده