[عمران و معماری] بار واژگونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دائم الخمر، نوشابه خور سایر معانی: میگسار، نوشابه فروش
(عامیانه) رجوع شود به: tiptoe
[نساجی] پشم کثیف - پشمی که مقدار زیادی عرق و مواد خارجی دارد
مستی، لولی، سرخوشی سایر معانی: مستی، لولی، سرخوشی
مست، لول، سرخوش، تلو تلو خور سایر معانی: کمی مست، شنگول، لق، ناپابرجا، لرزان، متزلزل، سست پایه، یک وری، کج، لول شدن
شهر تیرانا (پایتخت کشور آلبانی)
زنجیر چرخ اتومبیل (و کامیون و غیره)
کاملا خسته کردن، فرسودن
مانندمرده ازخستگی
(اسطوره ی یونان) تایریسیس (غیبگوی نابینا)، افسانه ءیونان غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
(قدیمی) ندیمه، کلفت اندرونی، پیشخدمت زن