قابل زرع، قابل کشتکاری، زمین مزروعی سایر معانی: (قدیمی - شاعرانه) عربستان، (زمین) شخم پذیر، کشت پذیر، کشتنی، قابل کشت، مزروعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] خاک قابل کشت
روانشناسى : عنکبوت هراسى
خانواده کارتنه، جانوران عنکبوتی
جانور عنکبوتی
عنکبوتیه عنکبوتی سایر معانی: شهر آراد (درباختر کشور رومانی)، (کالبدشناسی) پرده ی عنکبوتیه، تنندویه، وابسته به پرده ی عنکبوتیه، (گیاه شناسی) پوشیده از مو یا الیاف نرم و ریز، کرکدار، (جانورشنا ...
اتشدان، مجمره نجوم : ارا
لویی آراگون (شاعر و نویسنده ی فرانسوی)، کوه آتشفشان آراگات (در جمهوری ارمنستان)
سرزمین آراگون (در شمال خاوری اسپانیا)، ساکن سرزمین آراگون (در شمال خاوری اسپانیا)، وابسته به آراگون، لویی آراگون (شاعر و نویسنده ی فرانسوی)
[زمین شناسی] آراگونیت - آراگونیت یکی از عمومیترین کانیهای کربناته است. سیستم ارتورومبیک با بلورهای سوزنی، این کانی با کلسیت یک پلی مورف است و هر دو دارای ترکیب یکسان هستند اما ساختار بلوری آ ...
arama _اهل کشور آرام (احتمالا بخشی از سوریه ی امروزی)، وابسته به مردم کشور آرام و زبان آنها، پیشوند: رجوع شود به: -orama
شامات وبین النهرین