معنی

قابل زرع، قابل کشتکاری، زمین مزروعی
سایر معانی: (قدیمی - شاعرانه) عربستان، (زمین) شخم پذیر، کشت پذیر، کشتنی، قابل کشت، مزروعی

دیکشنری

آبیاری
صفت
arableقابل زرع
arableقابل کشتکاری
arableزمین مزروعی

ترجمه آنلاین

قابل کشت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.