[نساجی] خنک ماندن توسط برداشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] یخ نهشته فرسابی واریزه های سنگی ضعیف تحکیم یافته - پیشتر در یا روی یخسار شکل گرفته – و جایی متمرکز شده اند که یخ سطحی توسط فرسایش (ساییدگی) از بین رفته است.
کاهنده قوه جاذبه
طب وسیله رافع، الت بریدن در جراحی
توانا، قابل، مستعد، لایق، شایسته، اماده، با استعداد، صلاحیت دار، دارای صلاحیت قانونی، خلیق سایر معانی: قادر، دارای استطاعت، حق داشتن، قابل ... بودن، ماهر، چیره دست، ماهرانه، vi ,، vt : توانا ...
ملوان آموزش دیده (که یک درجه بالاتر از ملوان ساده است)، مهناوی یکم (able seaman هم می گویند)
پر شکوفه، شکوفان، غنا سایر معانی: شکوفا، پر گل
شستشو، غسل، ابدست سایر معانی: وضو، آب دست، مایع مورد استعمال در غسل تعمید، آب تعمید، (انگلیس - جمع) حمام و مستراح سربازخانه [نساجی] شستشو
انکار، چشم پوشی، کف نفس، رد، فداکاری سایر معانی: چشم پوشی (از حقوق خود)، ایثار، ترک علاقه (از دنیویات)، استغفار، ایثارگری
اسم خاص مذکر
تسطیح کوه از درخت و یا ناهموارى
بطور غیرعادى، بطورغیر طبیعى، بر خلاف قاعده