با حرارت، پر هیجان، گرم، جوشان، احساساتی سایر معانی: شادکام، سرخوش، خرمدل، سرحال، شاداب [مهندسی گاز] گرم، جوشان، جوشانده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چابک، عصبانی سایر معانی: دعوایی، جنگی، پرخاشگر، (عامیانه)، حساس، فراوان
خوش سایر معانی: خوشبختانه، باخوشی، مسعودانه
جاز مانند سایر معانی: دارای ویژگی های موسیقی جاز، نمایشی و سطحی، چشمگیر ولی کم مایه