[عمران و معماری] خط تسلیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] مقاومت وادادگی - تنش تسلیم [زمین شناسی] مقاومت وادادگی-استحکام تسلیم
[معدن] پایه فلزی اصطکاکی (نگهداری)
تسلیم برشی [مهندسی بسپار] وارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
واژههای مصوب فرهنگستان
سرکش، گردن کش سایر معانی: سرکش، گردنکش
[عمران و معماری] تکیه گاه صلب [زمین شناسی] تکیه گاه صلب
ساکت، راضی، راضی شونده، غیرقابل اعتراض سایر معانی: (با بی میلی) موافق، تسلیم، سر به راه، خشنود
طرفدار استبداد سایر معانی: سلطه جو، خودکامه، مستبد، خواستار انضباط و اطاعت کامل، دیکتاتور، پر عتاب و خطاب، طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
سخت، دیرینه، شدید، مزمن، گرانرو سایر معانی: (پزشکی) مزمن، دیرین، کهنه، همیشگی، دایم، وابسته به خوی و عادت، عادی، کهنه کار، سابقه دار، وخیم، جدی، بیمار مزمن، کسی که دچار مرض دیرپای است، (انگل ...
موافق، مهربان، خوشخو سایر معانی: مطیع، فرمانبردار، پذیرا، ماده انجام ,قبول کننده ,فروتن ,تسلیم شونده
رام، رام شدنی، سر براه، مطیع، سربزیر، تعلیم بردار سایر معانی: حرف شنو
ساده، ملایم، اسوده، سبک، روان، اسان، سهل، بی زحمت، بدون اشکال سایر معانی: آسان (در برابر: دشوار difficult)، (بی درد و هراس و اشکال) آسوده، مرفه، بی درد سر، بی دغدغه، راحت، آرام، غنوده، راحتی ...