موذی، مارمانند، مارسان، ماروار، ماردار سایر معانی: وابسته به یا مانند مار، ماری، مارپیچ، پرپیچ و خم، پیچدار، پیچاپیچ، حیله گر، مار صفت، خبیث، پر از مار، خائن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمار دفعاتی که مولکول دِنای دوزنجیرهای با اَبَرپیچش به دور خود میچرخد [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان