معنی

موذی، مارمانند، مارسان، ماروار، ماردار
سایر معانی: وابسته به یا مانند مار، ماری، مارپیچ، پرپیچ و خم، پیچدار، پیچاپیچ، حیله گر، مار صفت، خبیث، پر از مار، خائن

دیکشنری

لکه دار
صفت
insidious, harmful, mischievous, sly, hurtful, snakyموذی
snakyمارسان
snakyماروار
serpentine, colubrine, snakyمارمانند
snakyماردار

ترجمه آنلاین

ماردار

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.