1- سر وقت، در زمان مقرر 2- قسطی، مدت دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی درنگ، بلافاصله، فورا، به آسانی، با میل، به دلخواه، از روی میل، زود، بسهولت [ریاضیات] به آسانی، به سهولت، به دلخواه، زود
بنابر این، سپس، پس از ان، بی درنگ، در نتیجه سایر معانی: بلافاصله، فورا پس از آن، در نتیجه ی آن، لذا