بید سبدی، ترکه یا چوب کوتاه، ترکهای سایر معانی: ترکه، شاخه ی بید، حصیر، ترکه ی بافته، رجوع شود به: wickerwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابوت حصیری [باستانشناسی] تابوتی از جنس حصیر
واژههای مصوب فرهنگستان
تار، تار عنکبوت، بافته، تنیده، بافت یا نسج، تنیدن سایر معانی: (عنکبوت و غیره) تار، تنسته، (به ویژه دروغ) دسته، رشته، سلسله، (هر چیز شبیه تارعنکبوت از نظر ظرافت یا ساختمان و غیره) شبکه، (کامپ ...