توانایی، قابلیت، لیاقت، صلاحیت، سامان، استعداد پیشرفت سایر معانی: (امریکا - خودمانی) بیش یا بهتر از حد انتظار انجام دادن، از خوب هم بهتر عرضه کردن، شاهکار کردن، قدرت، گنجایی، ظرفیت، گنجایش، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاملیت بالقوه، استعداد نهانی، عاملیت بالفعل سایر معانی: امکان، استعداد، یارا، توانش، بالقوه بودگی
کاردانی، تدبیر
تغذیه، نگهداری، معاش، اعانت سایر معانی: تاب آوری، تحمل، گذران، وسیله ی امرار معاش، خوراک