محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی، محرک، اتومبیل راندن سایر معانی: انجین، موتوری، با وسایط موتوری، با ماشین، ویژه ی ماشین داران یا موتور سیکلت سواران، وابسته به حرک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی